خلاصه صفحات ۱۱۵تاکتاب ۱۳۰ مباحث نوین تکنولو‍ژی آموزشی  

مقدمه:فناوری آموزشی با به کارگیری پایه های نظری روانشناسی یادگیری و روان شناسی تربیتی از روش های موجود در حوزه ی طراحی آموزشی استفاده می کنند.

طراحی آموزشی ابزار تدریس و آموزش است و سبب کارآمد و موثر تر شدن مواد آموزشی می شود.

اهمیت طراحی آموزشی تا آنجایی است که طراحان آموزشی را مهندسان عملکرد انسانی می نامند.

دیدگاه های جدید یادگیری ٬فناوری های نوین مانند رایانه و اینترنت ،ظهور فناوری عملکرد سبب تغییراتی در زمینه ی وظایف طراحان آموزشی گردیده است.

دیدگاه ساختن گرایی٬یادگیرنده را موجودی فعال می داند که باید برای ساخت دانش به فعالیت بپردازد و مسئولیت یادگیری خویش را به عهده بگیرد.بنابراین طراح٬به جای طراحی محیط آموزشی به طراحی محیط یادگیری می پردازند.

تعاریف:

طراحی آموزش به عبارتی روشن به معنای پیش بینی فعالیت های آموزشی برای افراد مشخص و در زمینه ی معین است.

تعاریف متعددی از طراحی آموزشی گردیده است به عنوان مثال:

*طراحی آموزشی استفاده ازیک فرایند نظام مند برای فهم مشکلات عملکردانسانی٬یافتن راه حل هاوانجام آنهاست(مک آردل۱۹۹۱)

*طراحی آموزشی کل فرایند تحلیل نیاز ها و هدف های یادگیری و ایجاد نظام عرضه ی آموزش برای برآمدن نیاز هاست.(بریگز٬۱۹۷۵)

به طور کلی در طراحی آموزشی فعالیت عای زیر انجام می گردد:

۱ـتعیین هدف.۲ـتحلیل آموزشی.۳ـگزینش محتوا و رسانه ها.۴ـتعیین نظام ارزش یابی.

ابتدا بطور اجمال با سه رویکرد(آموزشی ـ رفتار گرایی ـ شناخت گرایی و ساختن گرایی)آشنا شدیم.

رفتار گرایی(behaviorism):

رفتار گرایی نظریه ی غالب نیمه ی اول قرن بیستم است.رفتارگرایی بر رفتار قابل مشاهده و اندازه گیری تاکید دارد.به عبارت دیگر نظریه ی یادگیری رفتارگرایی بر رفتار های ذهنی قابل مشاهده و مشخص تاکید می ورزد.

یادگیرنده سعی میکند خود را با محیط انطباق دهد و در این جریان نقش انفعالی داشته باشد.بر اساس مطالعات (ژندایک پالوفت و اسکینر)رفتارگرایان بر این باورند که هر نوع رفتاری را میتوان به اجزای تشکیل دهنده ی ان تجزیه کرد.

با آموزش مهارت ها و رفتار های چزیی است که یک رفتار کلی آموخته می شود(مثال:نظریه ی افراطی واستون)

ساتلر معتقد است که رفتارگرایی از طریق شش زمینه بر فناوری آموزشی در آمریکا تاثیر گذاشته است این شش زمینه عبارت است از:

۱ـنهضت هدف های رفتاری۲ـپیدایش ماشین های تدریس۳-نهضت آموزش برنامه ای۴ـروی کرد های آموزش انفرادی۵ـیادگیری به کمک کامپیوتر۶ـروی کرد نظام ها در آموزش

بر اساس این دیدگاه یادگیری زمانی صورت میگیرد که تغییر قابل اندازه گیری در فراوانی عملکرد مشاهده شده صورت گرفته باشد٬یادگیری در حقیقت پایه ی پاسخ است.

مهم ترین عاملی که بر یادگیری تاثیر می گذارد شرایط محیطی است این شرایط محرک و چگونگی عرضه ی آن را در بر میگیرد آموزش هم در حقیقت ٬شرطی سازی یادگیرنده است.

در این دیدگاه نقش حافظه چندان مورد بررسی قرار نمی گیرد اما گفته میشود یادگیرنده باید به کسب مهارت بپردازد.

تمرین به تثبیت پاسخ یادگیرنده در مقابل محرک منجر می شود معلمان از رسانه های آموزشی برای تمرین و تکرار استفاده می کنند.

رسانه هایی چون فیلم اسلاید٬طلق شفاف و کارت های آموزشی و... معلم را کمک می کنند تا یادگیرنده را به اهداف مشخص از پیش تعیین شده است ٬ برساند که غالبا قابل مشاهده و اندازه گیری هستند.

طراحی آموزشی بر اساس این دیدگاه با مرحله ی تحلیل وظیفه آغاز(تجربه ی یک وظیفه یا موضوع آموزشی به اجزای تشکیل دهنده ی آن)و سپس طارح باید توالی روی داد های یادگیری را مشخص کند پس از بیان هدف های آموزشی فرصت هایی را برای یادگیرنده  فراهم می شود تا به  تمرین  بپردازد و محتوای آموزشی را یاد بگیرد ارزشیابی از آموخته ها ی دانش آموزان آخرین مرجله ی طراحی آموزشی است.

نقاط قوت رفتار گرایی:

واضح و اشکار بودن هدف های رفتاری و استفاده از محرک های از پیش تعیین شده برای موقعیت های آموزشی از نقاط قوت رفتارگرایی است.

انتقاد های وارد شده بر رفتارگرایی:

۱ـرفتارگرایی دیدگاهی تک بعدی است همه انواع یادگیری و فعالیت های ذهنی را در بر نمی گیرد.

۲ـرفتارگرایی نمی تواند برخی از انواع یادگیری از جمله الگو های زبان را شرح دهد.

الگوهای طراحی آموزشی رفتارگرایی:

۱ـالگوی ADDI ۲ـالگوی دیک .کاری(۱۹۷۸) ۳ـالگوی گلدسر(۱۹۶۵)۴ـالگوی کوک (۱۹۹۴)۵ـالگوی هنیچ(۱۹۷۰)۶ـالگوی میگر(۱۹۸۴)

الگوی ADDI:برای انواع یادگیری مناسب است و شامل مراحل زیر است:

۱ـتحلیل:در این مرحله اطلاعاتی درباره ی مخاطبان نیاز های یادگیری جمع آوری می شود.

۲ـطراحی:انتخاب مناسب ترین محیط اموزشی و متناسب با اهداف

۳ـتهیه:تهیه ی رسانه های اموزشی مورد نیاز

۴ـاجرا:تکثیر و توضیع مواد اجرایی اموزش و پشتیبانی از برنامه های اموزش و رفع مشکلات فنی

۵ـارزش یابی:انجام ازمون و بازخورد نتایج به یادگیرندگان اجرا وانجام ارزشیابی تراکمی برای بهبود و قضاوت درباره ی بخشی از برنامه لازم است.

الگوی دیک وکاری:

بر اساس این الگو که به عنوان روی کرد نظام مند برای طراحی آموزشی یاد می شود٬مراحل زیر برای طراحی آموزشی پیشنهاد می شود.

۱ـتصمیم گیری درباره ی غایات آموزشی:در این مرجله مشخص می شود که غایت آموزش چیست و نظام آموزشی به دنبال رسیدن به چه مقاصدی است.

۲ـ تحلیل آموزشی:تجزیه و تحلیل غایات آموزشی

۴ـ تحلیل یادگیرندگان و بافت یادگیری:آگاهی از ویژگی های یادگیرندگان به تعیین هدف های عملیاتی درست یافتنی می انجامد برای تحلیل بافت یادگیری ٬توجه به بافتی که در ان مهارت ها اموخته می شوند و بافتی که در ان مورد استفاده قرار می گیرند٬رابط این دو ضروری است.

۵- نوشتن اهداف عملکردی(رفتاری):اهداف باید عینی٬روشن و قابل اندازه گیری باشند.

۶ـتهیه ی ابزار های سنجش:ابزار های سنجش باید بر اساس اهداف و نوع موضوع مورد اموزش طراحی شوند.

۷ـ تعیین راهبرد های اموزشی:انتخاب راهبرد ها و روش های اموزشی مناسب.

۸ـ تهیه و انتخاب مواد اموزشی:در انتخاب نوع مواد و رسانه های اموزشی باید توجه کافی داشت.

۹ـ طراحی و اجرای ارزشیابی تکوینی : ارزشیابی تکوینی دربردارنده ی عناصر مختلفس از قبیل اهداف اموزشی روش های اموزشی شرایط مهم پیشرفت تحصیلی ٬اثر بخشی مواد و رسانه ها ی اموزشی که که انجام ان سبب میشود تا نظام اموزش در مسیر اهداف تعیین شده حرکت کند٬می گردد.

۱۰ـ بازبینی اموزشی:طراح اموزشی باید به بازبینی نظام و تدارکات بازخورد های لازم بپردازد تا تقویت یا اصلاح شود.

۱۱ـانجام ارزشیابی تراکمی:پس ا اتمام دوره ی اموزشی انجام می شود٬به منظور میزان دستیابی به اهداف و در صورت لزوم ارتقای ان به مراحل بالاتر.

شناخت گرایی:

شناخت گرایی که در اواسط قرن بیستم پدید امد به جای رفتار اشکار٬بر فرایند های ذهنی که در پس رفتار وجود دارد می پرداخت.شناخت گرایان بر این عقیده بودند که فرایند یادگیری تنها در قالب یک پیوند ساده محرک و پاسخ خلاصه نمی شود بلکه ساخت های شناختی و نماد های فکری در این میان نقش مهمی را ایفا می کنند.

یادگیرنده باید فعال باشد و در جریان فعالیت خود محتوای اموزشی را با ان چه که قبلا اموخته است تلفیق کند.شناخت زمانی به دست می اید که فرد بتواند مطالب اموخته شده را با ساخت شناختی خود مرتبط سازد و به فهم ان دست یابد.به جای تحصیل تکلیف و موضوع که در دیدگاه رفتارگرایی وجود دارد٬شناخت گرایان بر تحلیل یادگیرنده تاکید می ورزند.بر اساس این دیدگاه ٬ دانش در قالب طرح واژه های گوناگون سازماندهی شده است هنگامی که فرد توانست دانش جدید را به شکل معنا دار در حافظه ی خود ذخیره کند٬یادگیری صورت گرفته است.یادگیرنده با داشتن توانایی هایی چون:سازماندهی٬طبقه بندی و بازیابی اطلاعات در محیط یادگیری به پردازش اطلاعات می پردازد.به هنگام طراحی اموزشی بر اساس دیدگاه شناخت گرایی٬ باید به ساختار های ذهنی یادگیرنده توجه شود٬طراحان باید نقش فعال یادگیرنده را در نظر داشته باشند و با فراهم اوردن موقعیت های شبیه سازی شده٬فرصت ها و تجارب یادگیری رادر زندگی واقعی یادگیرندگان نزدیک ستزند.یادگیرندگان در سایه ی هدف های اموزشی و فعالیت های شخصی به حل مساله می پردازند.ارزش یابی با توجه به ملاک انجام می شود.پیاژه ـ ویگوتسکی و وگانیه در ظهور و گسترش این دیدگاه نقش مهمی را ایفا کرده اند.

نقاط قوت دیدگاه شناخت گرایی:

یادگیرنده مهارت هایی کسب می کند که قابل انتقال به محیط واقعی است.از سوی دیگر تفکر باور ها و ارزش های یادگیرنده بر فرایند های یادگیری تاثیر می گزارد.

انتقاد های وارده بر دیدگاه شناخت گرایی:

در این دیدگاه یادگیرنده برای انجام فعالیتی از روش خاصی پیروی می کند و محرک های خاصی را دریافت می کند در صورتی که ممکن است این روش بهترین نباشد و روش های کارامد تر و موثر تری برای انجام فعالیت و یادگیری  موضوعات وجود داشته باشد.

الگو های طراحی آموزش شناخت گرا:

۱ـ نظریه ی نمایش اجزا (مریل ۱۹۸۳):یکی از نظریه های شناخت گرا که کمتر شناخته شده است نظریه ی کنترل انطباقی تفکر است.

۲ـ نظریه ی شرح روابط (رایگوت ۱۹۸۸):این نظریه به فرایند های حافظه تاکید دارد اندرسون با طرح این نظریه یک الگوش طراحی اموزشی شناخت گرایانه را پیشنهاد می کندکه دو مرحله دارد.

                                                                               الف)مرحله ی بیانی:تاکید بر مهارت هایی است که با شرح و توصیف مرتبط است.این مرحله به حافظه ی بیانی مربوط میشود در این مرحله طراح می کوشد تا مهارت های ذهنی از قبیل دانش مفاهیم قواعد و اصول به گونه ای اموخته شوند که یادگیرنده بتواند انها را شرح دهد و بیان کند.

                                                                                ب)مرحله عمل یا روندی:این مرحله دربردارنده ی شیوه هایی است که مهارت های مرحله ی قبل را به اجرا می گذارد.بر اساس نظریه ی کنترل انطباقی٬هنگامی که دانش در سطح بیانی قرار دارد٬هیچ کنترل اگاهانه ای روی ان وجود ندارد و تنها این کنترل اگاهانه هنگامی به دست می اید که به مرحله ی عملی یا روندی صعود کند.

الگوی روی داد های آموزشی:

 یک الگوی شناختی است که گانیه ان را عرضه کرده.او اموزش را مجموعه ای از روی داد ها می داند که نسبت به یادگیرنده بیرونی هستند و برای پشتیبانی از فرایند های درونی یادگیرنده طراحی  شده اند هدف از طراحی رویداد های اموزشی ان است که یادگیرندگان را از موقعیت فعلی به موقعیت مورد نظر هدف برسانند.

گانیه ۹ (نه) رویداد اموزشی را برمی شمارد که در اموزش باید مورد توجه قرار گیرند:

روی داد های اموزشی را می توان در طراحی یک درس یا اموزش مورد استفاده قرار داد.گانیه معتقد است که در اموزش باید کمابیش از این رویداد ها و تولی انها پیروی نمود.

۱ـجلب توجه:معلم توجه یادگیرندگان را به موضوع درسی جلب میکند با استفاده از تصاویر٬پوستر٬نوار کاست و یا یک سوال.

۲ـ اگاه کردن یادگیرندگان از هدف های اموزشی:معلم هدف های اموزشی را برای دانش اموزان به طور واضح بیان می کند او مشخص می کند که در پایان درس چه انتظاری از دانش اموزان دارد...

۳ـ تحریک یاداوری پیش نیاز های یادگیری:یاداوری موارد مرتبط با درس که قبلا اموخته شده است.

۴ـ عرضه ی مطالب محرک:در این مرحله مطالب محرک یادگیری استفاده می شوند.عرضه ی محرک برای یادگیری مفاهیم و قواعد مستلزم استفاد از مثال های متنوع است به طور مثال:برای اموزش مفهوم مربع نه تنها باید مربع های کوچک و بزرگ را روی تخته رسم کرد بلکه باید مربع هایی از مقوا و از رنگ های مختلف را به یادگیرنده نشان دهیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.